و درحالی که از کار دهنمکی به مثابه سفرهای پر و پیمان یاد میشود که همهچیز همانطور که مشتری میپسندد در آن موجود است، بیش از هر زمان دیگر نیاز به اکران فیلمی «دیگر» احساس میشود؛ فیلمی که عامهپسند نباشد و در عینحال روشنفکرانه و ثقیل هم بهنظر نرسد و بتواند طبقه متوسط شهری را جذب کند (به شکل متناقضی همین تماشاگر «اخراجیها» را)؛
فیلمی که بدون لودگی، بدون استفاده از مظاهر و مصادیق لمپنسیم و دستانداختن مفاهیم جدی بتواند 2ساعت تماشاگرش را با خود همراه کند؛ جهان خود را خلق کند. ذهن تماشاگرش را در لحظاتی حتی مشوش کند و قضاوتها و پندارهای بهظاهر قطعیاش را به چالش بکشد؛ فیلمی که بتواند بار دیگر ثابت کند که سلیقه تماشاگر این قدرها هم نازل و پست نشده و «درباره الی» به تمامی چنین فیلمی است.
«الی» پس از سالها افول، حیثیت از دسترفته سینمای ایران را دوباره بازگردانده است؛ از جشنواره برلین جایزه مهمی گرفته و موج ستایشها و حضورهایش در جشنواره بینالمللی دیگر نیز همچنان ادامه دارد و با منتقد سختگیری مثل دیوید بوردون هم همان کاری را کرده که بهمن پارسال با منتقدان ایرانی. «الی» هم بهشدت منتقدپسند است و هم اینکه میتواند با هر تماشاگری ارتباط برقرار کند؛ فیلمی که بار دیگر نشانمان میدهد سینما میتواند زبانی جهانی داشته باشد.
گفتن اینکه سالها بود فیلمی با ظرافت، دقت و در عین حال شهود هنرمندانه «الی» ساخته نشده بود، اصلاً حرف اغراقآمیزی نیست. دیدارهای مکرر نشان میدهد که تحسین و ستایشها از سر جوگیرشدن صورت نگرفته و اتفاقاً فیلم در هر دیدار زخم عمیقتری بر قلب تماشاگرش میزند. اسمش را شاید روشنفکربازی بگذارید ولی در چنین شرایطی که خندیدن به هر شکل و هر کیفیتی سکه رایج بازار است، دقیقاً به فیلمی احتیاج داریم که همین کار را با ما بکند.
پس از این همه سرخوشی بیدلیل، کمی آشفتن نهتنها بد نیست که الزامیاست.اگر اتفاقی غیرقابل پیشبینی رخ ندهد تا چند روز دیگر، «درباره الی» روی پرده خواهد آمد و آنوقت بهتر میشود درباره فیلمی حرف زد که بیواسطه با تماشاگرش طرف میشود.قرار نیست رکوردی شکسته شود و کسی هم چنین انتظاری ندارد ولی این امید وجود دارد که سینما این بار با فیلمی که به مفهوم مطلق کلمه «سینما»ست جان بگیرد.
«درباره الی» را بهعنوان شمایلی از پویایی و خلاقیت فیلمساز ایرانی، باید بیش از اینها جدی گرفت.